اگر روایاتی که در ذم ثروت اندوزی آمده صحیح باشد،پس ثروتمندی انسان ها حتی برخی از علما چگونه قابل توجیه است؟
طبق روایت هیچ مالی اندوخته نمی¬شود، مگر این¬که حق مظلومی پایمال شده باشد. آیا این روایت درست است و اگر آری، پس چگونه می¬توان به پول و ثروت انسان¬ها و حتی بعضی از علما مطمئن بود که آیا حلال است یا …؟
پاسخ اجمالی
اولاً: روایت یاد شده، هرچند از جهت سند ضعیف است. ولی با توجه به روایات دیگری که در این باب وجود دارد، ضعف سند جبران می گردد. از نظر محتوا این روایت اشاره به اندوختن ثروتی میکند که یا از راههای غیر مشروع به دست آمده است، یا این که تکالیف مالی مانند خمس و زکات و… آن پرداخت نشده است.
در اسلام تولید ثروت و همچنین جمع آوری مال و سرمایه با رعایت موازین شرعی جایز است. داشتن مال و ثروت ناپسند نیست، بلکه دنیا پرستی و ترجیح دنیا بر آخرت شایسته نیست. باید به مال و ثروت به دیده ی وسیله نگاه کرد، ابزاری برای رسیدن به سعادت اخروی، که در این صورت تحصیل مال، طلب دنیا نخواهد بود، بلکه طلب آخرت است.
درباره ی عالمان دینی هم، ثروت مند بودن آنان اشکالی ندارد، ولی حب این دسته از مردم به دنیا و دنیا پرستی، دو چندان ناپسند است و متون اسلامی مردم را از عالمان دنیا پرست بر حذر داشته است، نه عالمان ثروت مند.
۱- بررسی روایت
روایت یاد شده، به صورت زیر در برخی کتاب ها از حضرت امیر المؤمنین (ع) نقل شده است:
۱. نعمت فراوانی ندیدم، مگر این که در کنارش حقی ضایع شده باشد. [۱]
این روایت در کتب معتبر حدیثی موجود نیست و در کتب یاد شده نیز بدون سند میباشد، از این رو از جهت سند ضعیف است. اما با توجه به روایات دیگر از جمله روایت بعدی، که در این مضمون آمده است، ضعف سندش جبران می شود.
۲. خداوند سبحان در داراییهای توانگران روزیهای بی چیزان را واجب گردانید. پس بیچیز گرسنه نماند، مگر به سبب آنچه توانگری به او نداده است و در روز رستاخیز خداوندی که بزرگ است بینیازی او، ایشان را از این کار مؤاخذه مینماید. [۲]
این روایت نسبت به روایت نخست، از اعتبار بیشتری برخوردار است و در کتب مختلف حدیثی از جمله نهج البلاغه، وسائل الشیعه، بحار الانوار، غررالحکم و ارشاد القلوب ذکر شده است.
این روایات اگر هم صحیح باشند، مرادشان مالی است که تکالیف مالی آن؛ مانند خمس و زکات و… ادا نشده است و مردم را به پرداخت آنها دعوت میکند.
۲- مال و ثروت در اسلام
در منابع اسلامی درباره ی مال و ثروت به دو دسته از روایات برخورد می کنیم: در دسته ی اول از این روایات در ظاهر از جنبه ی منفی به مال نگاه شده است، حضرت علی می فرماید:
من رهبر مؤمنان هستم و مال رهبر و رئیس گناهکاران است؛[۳] یعنی مؤمنان از من پیروی می کنند، ولی گناهکاران مطیع مال و ثروت هستند.
همچنین میفرماید: مال ریشه ی شهوتها است. [۴]
هر کس درهم و دینار را دوست داشته باشد او بنده ی دنیا است. [۵]
رسول خدا میفرماید: کسی که بنده ی درهم و دینار باشد ملعون و از رحمت خدا به دور است. [۶]
در مقابل در بعضی دیگر از متون اسلامی مال، ثروت و دنیا مدح شده است. در قرآن می خوانیم: مال و فرزندان زینت زندگانی دنیوی هستند.[۷] همچنین ثروت در چند جای قرآن کریم «خیر» نامیده شده است، مانند آیه ی زیر:
«کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیرا…».[۸]
و همچنین بسیاری از مفسران خیر را در آیه ی مبارکه ی زیر به معنای مال گرفتهاند. «انه لحب الخیر لشدید».[۹]
رسول خدا (ص) می فرماید: چقدر مال صالح برای مرد صالح خوب است[۱۰]. امام باقر (ع) میفرماید: چقدر کمک دنیا برای تحصیل آخرت خوب است. [۱۱]
با دقت و تأمل در این دو دسته از روایات روشن میشود که اصل مال و ثروت در اسلام مذموم نیست، بلکه از آن جهت که وسیله و ابزاری است برای رسیدن به آخرت ممدوح و پسندیده است. از این رو است که هنگامی که حضرت علی ( ع) مردی را مشاهده کرد که دنیا را مذمت میکرد، فرمود: «آیا تو در دنیا جرمی مرتکب شدهای یا دنیا به تو جرم کرده است …».[۱۲]
در اسلام مال و کسب مال، پسندیده و در مواردی واجب است، ولی مال پرستی در برابر خدا پرستی سرزنش شده است. در دین اسلام مال وسیلهای برای رسیدن به سعادت اخروی و تقرب به خدا است، نه هدف.[۱۳]
در قرآن کریم می خوانیم : ای کسانی که ایمان آوردید اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نسازد.[۱۴]
شهید مطهری میفرماید: «در اسلام مال و ثروت هیچ وقت تحقیر نشده است، نه تولیدش نه مبادلهاش، نه مصرف کردنش، بلکه همه ی اینها تاکید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازین مقرر شده است و هرگز ثروت از نظر اسلام دور افکندنی نیست، بلکه دور افکندنش اسراف، تبذیر تضییع مال و حرام قطعی است».[۱۵]
دفاع از مال در حکم جهاد دانسته شده است و کشته شدن در این راه اجر شهادت دارد..[۱۶]
۳- تولید ثروت در اسلام
اسلام به طرق مختلف مسلمانان را هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی به تولید ثروت دعوت کرده است. رسول خدا (ص) میفرماید:به دنبال روزی حلال رفتن بر هر زن و مرد مسلمانی واجب است.[۱۷] از این حدیث تساوی زن و مرد در تولید ثروت فهمیده می شود. تولید ثروت اختصاص به مردها ندارد. همچنین طلب روزی حلال از افضل عبادات شمرده شده است.[۱۸]
پویایی و حیات جامعه در پرتو استقلال اقتصادی و ثروت مند بودن آن است. نیازمندی مساوی با اسارت و بردگی است. از این رو حضرت علی (ع) میفرماید:فقر و تنگدستی مرگ بزرگ تر است [۱۹] اسلام اجازه نمیدهد که غیر مسلمان بر مسلمان تسلط داشته باشد.[۲۰]
این هدف زمانی تامین میگردد که مسلمانان دست به سوی بی گانگان دراز نکنند و از استقلال اقتصادی برخوردار باشند. تولید ثروت سبب ساز این مقصود است. به قول شهید مطهری: «هدف های اسلامی بدون اقتصاد سالم و نیروی مستقل اقتصادی میسر نیست».[۲۱]
در اسلام اقسام گوناگون تولید ثروت، مانند کشاورزی، دام داری، صنعت و غیره توصیه شده است. این که پیامبر اسلام بر دستان پینه بسته ی کشاورز بوسه میزد، نشانگر اهمیت تولید در جامعه ی اسلامی است.
با مراجعه به سیره ی معصومین (ع) در مییابیم که آنان نیز برای تولید ثروت میکوشیدند. روایت شده است که در آمد امیرالمؤمنین (ع) از محصولات کشاورزی چهل هزار دینار بود.[۲۲] در روایتی دیگر نقل شده است که در آمد فدک در یک سال بیست و چهار هزار دینار بود و در روایت دیگری هفتاد هزار دینار نقل کردهاند.[۲۳]
۴- توزیع ثروت در اسلام
بعد از این که تولید ثروت شد، این ثروت باید به صورت عدلانه و موزون در جامعه توزیع گردد. در مکتب اقتصادی اسلام دو امر به عنوان هدف اصلی ارائه شده است: ۱- عدالت اقتصادی نسبت به درون جامعه. ۲- قدرت اقتصادی نسبت به بیرون جامعه.[۲۴] امام صادق (ع) میفرماید: اگر عدالت در میان مردم برقرار میشد بینیاز میشدند. [۲۵]
قرآن کریم میفرماید: ثروت نباید تنها در میان ثروت مندان گردش داشته باشد[۲۶]، بلکه باید به دست مست مندان نیز برسد. از این رو در اسلام تکالیف مختلف مالی؛ مانند زکات و خمس و صدقه وضع شده است، تا ثروت جامعه به فقرا نیز برسد و افراد جامعه در یک سطح و طبقه رشد اقتصادی داشته باشند و شکاف و اختلاف طبقاتی بین آحاد جامعه کمتر شود و در نهایت از بین برود.
۵- ثروت اندوزی در اسلام
ثروت مند شدن اگر از راههای مشروع بوده باشد، از نظر اسلام هیچ اشکالی ندارد. شیوه ای که اسلام برای تعدیل ثروت می پذیرد جلو گیری افراد مستعد از رسیدن به ثروت های بالا نیست، بلکه برای آنها وظایف و تکالیف مالی مقرر می سازد. [۲۷] قرآن ثروت مندانی چون حضرت سلیمان و حضرت داوود و ذو القرنین را نام میبرد که اهل ایمان بودند و در مقابل از ثروت مندان کافری چون قارون نیز یاد میکند. در قرآن میخوانیم: افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته و از خدا غافل نموده است، تا آن جا که برای شمردن مردگان به زیارت قبور رفتید. [۲۸]
ثروت اندوزی اگر انسان را از یاد خدا غافل کند، مذموم است و در اسلام از آن نهی شده است. دل بستن به ثروت و ایثار دنیا بر آخرت صحیح نیست.
ولی اگر این ثروت فراوان در راه خدا مصرف شود، بسیار پسندیده و قابل ستایش میباشد که حضرت خدیجه (س) از این گونه ثروت مندان بود که ثروت خود را برای پیشرفت اسلام و گسترش آن مصرف کرد.
قرآن نیز کسانی را که ثروت اندوزی میکنند و آن را در راه خدا مصرف نمینمایند به عذاب دردناک بشارت میدهد .[۲۹]
در ذیل همین آیه رسول خدا (ص) می فرماید: هر مالی که زکات آن پرداخت شود، مشمول این آیه نیست. [۳۰] اگر انباشت ثروت از طرق شرعی باشد و عنوان احتکار پیدا نکند و تکالیف مالی آن مانند زکات و خمس مراعات شود، هیچ اشکالی ندارد.
۶- ثروت و علما
با توجه به مطالب یاد شده روشن می شود که اگر عالمی ثروت مند شد، هیچ اشکالی ندارد. آنچه مذموم است، دل بستن عالم به دنیاست. اگر دنیاپرستی و مال پرستی برای مردم عادی روا نباشد_ که روا هم نیست – برای عالمان دینی به طریق اولی شایسته نیست. از این رو از حضرت عیسی (ع) نقل شده است که فرمود:
دینار بیماری دین است و عالم طبیب دین است، پس زمانی که دیدید طبیب مرض را به خودش چسبانده است، نسبت به او بدبین باشید و بدانید که خیر خواه دیگران نیست. [۳۱]
مشاهده می شود که در این حدیث زیبا حب دنیا و دنیا پرستی عالمان دینی مذمت شده است.
[۱] – شمس الدین، محمد مهدی، دراسات فی نهج البلاغه، ص ۴۰، بیروت، دار الزهراء، چاپ دوم، ۱۳۹۲ه. ق؛
جورداق، جورج؛ روائع نهج البلاغه، بی جا، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۵، ص ۲۳۳«ما رآیت نعمه موفوره الاّ و بجانبه حق مضیع».
[۲] – سید رضی، نهج البلاغه ، کلمات قصار ، ح ۳۲«ان الله سبحانه فرض فی اموال الاغنیاء أقوات الفقراء فما جاع فقیر الاّ بما متع به غنی و الله تعالی جده سائلهم عن ذلک».
[۳] – نهج البلاغه، کلمات قصار، ح ۳۰۸«انا یعسوب المؤمنین و المال یعسوب الفجار».
[۴] – مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۶۹، ص ۶۷«المال ماده الشهوات».
[۵] – همان، ج ۲، ص ۱۰۷«من احب الدینار و الدرهم فهو عبد الدنیا».
[۶] – کافی، ج ۲، ص ۲۷۰«ملعون ملعون من عبد الدینار و الدرهم ».
[۷] کهف، ۴۶،المال و البنون زینه الحیاه الدنیا.
[۸] بقره،۱۸۰٫
[۹] العادیات، ۸.
[۱۰] – بحار الانوار، ج ۶۹، ص ۵۹«نعم المال الصالح للرجل الصالح».
[۱۱] – کافی، ج ۵، ص ۷۲ «نعم العون الدنیا علی طلب الاخره».
[۱۲] – نهج البلاغه ، صبحی صالح، خ ۱۳۱
[۱۳] ر. ک: مکتب و نظام اقتصادی اسلام, هادوی تهرانی، ص ۱۰۸
[۱۴] منافقین، ۹،یا ایها الذین امنوا لاتلهکم اموالکم و لا اولادکم عن ذکر الله.
[۱۵] – مطهری، مرتضی، نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص ۱۷، تهران، صدرا، بهار ۶۸، چاپ اول.
[۱۶] – بحار الانوار، ج ۱۰، ص ۱۰۰«المقتول دون ماله شهید»
[۱۷] – جامع الاخبار، ص ۱۳۹ «طلب الحلال فریضه علی کل مسلم و مسلمه».
[۱۸] – کافی، ج ۵، ص ۷۸
[۱۹] – نهج البلاغه، کلمات قصار، خ ۱۵۴«الفقر الموت الاکبر».
[۲۰] نساء، ۱۴۱،و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا.
[۲۱] – مطهری، مرتضی، نظری به نظام اقتصادی اسلام، ص ۲۶، تهران، صدرا، بهار ۶۸، چاپ اول.
[۲۲] – قمی ، شیخ عباس، سفینه البحار، ج ۸، ص ۱۳۷
[۲۳] – همان، ص ۱۳۸
[۲۴] – ر. ک: هادوی تهرانی, مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص ۵۶، قم، خانه ی خرد، چاپ دوم.
[۲۵] – کافی، ج ۱، ص ۵۴۱ «لو عدل فی الناس لاستغنوا».
[۲۶] حشر، ۷. ،کی لایکون دوله بین الاغنیاء منکم.
[۲۷] – ر. ک: هادوی تهرانی، همان، ص ۷۴
[۲۸] تکاثر، ۱و۲. ،الهاکم التکاثر حتی زرتم المقابر.
[۲۹] توبه، ۳۴،و الذین یکنزون الذهب و الفضه و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم.
[۳۰] – وسائل الشیعه، ج ۹ ص ۳۰«کل مال یؤدی زکاته فلیس بکنز».
[۳۱] – بحار الانوار، ج ۲، ص ۱۰۷« الدینار داء الدین و العالم طبیب الدین فاذا رأیتم الطبیب یجر الداء الی نفسه فاتهموه و اعلموا انه غیر ناصح لغیره».
منبع : اسلام کوئست
